خدمات گروه مشاوران نیوساد

مدل تعالی سازمانی (EFQM)

تعالی سازمانی از  مفاهیمی است که همواره بنگاه های اقتصادی و سازمان های غیرانتفاعی به دنبال آن بوده و در هر مرحله از تاریخ به­گونه­ای آ­ن­را بیان نموده­اند. تعالی سازمانی را می­توان رشد همگن و پایدار یک سازمان در تمامی ابعاد مختلف آن دانست. سازمان ها برای درک سطح تعالی و بلوغ خود نیازمند ارزیابی و مقایسه خود با دیگران و یا با یک مدل از یک سازمان متعالی می باشند . در سطح جهاني مدل هاي گوناگوني براي سرآمدي سازماني توسعه داده شده اند كه مهم ترين آنها عبارتند از: مدل جايزه مالكوم بالدريج در آمريكا ،مدل جايزه دمينگ در ژاپن و مدل جايزه كيفيت اروپا (EFQM).

مدل EFQM که توسط بنیاد مدیریت کیفیت اروپا ایجاد شده به ­عنوان مدل تعالی برای سازمان­های ایرانی پذیرفته شده است و هرساله فرآیند جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی بر اساس این مدل در ایران به اجرا گذاشته می شود. این مدل بر اساس معيارهاي توانمندساز مشتمل بر رهبری، خط مشی و استراتژی، کارکنان، منابع و شراکت­ها و فرایندها و معيار هاي نتايج شامل نتایج مشتری، نتایج کارکنان، نتایج جامعه و نتایج کلیدی عملکرد ، سازمان را از بعد رویکردهای مدیریتی و نتایج دست­یافته مورد ارزیابی قرار داده ، نقاط قوت و فرصت های بهبود سازمان را شناسایی و برنامه های بهبود را اولویت بندی و برنامه ریزی می نماید .

مدیریت استراتژیک ( مدیریت راهبردی)

قابلیت انعطاف و انطباق یک سازمان نسبت به تغییرات و تحولات محیطی و درونی آن  تابعی از توانایی آن سازمان در پیش­بینی تغییرات محیط کسب و کار و  تعیین نقشه راه آینده است. تعیین راهبرد در واقع تشخیص فرصت­ها و تهدیدهای اصلی سازمان و تمرکز منابع سازمان در جهت تحقق منافع نهفته در آن است. در حقیقت، امر فراهم کردن تمهیدات لازم برای تصمیم گیری و اجرای اقدامات جاری در زمان فعلی با لحاظ نمودن چالش­ها و  الزامات کسب و کار پیش­بینی شده­ی سازمان در زمان آینده است. مراحل فرایند برنامه­ ریزی راهبردی عبارت است از :

  • تعیین هدف و رسالت وجودی سازمان
  • مشخص ساختن راهبرد جاری سازمان (در صورت وجود)
  • تجزیه و تحلیل­های محیطی
  • تشخیص فرصت­ها و تهدیدات محیطی
  • شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان
  • تشخیص شقوق مختلف راهبردی و ارزشیابی آن­ها

کارت امتیاز متوازن (Balanced Scored Card)

مدل ارزیابی متوازن تکنیکی برای تبدیل راهبرد (استراتژی) به برنامه عملیاتی است. این مدل با بسط و تسری آرمان­ها، ماموریت و راهبردهای سازمان در سطح واحدهای تابعه و مرتبط و تبدیل این ماهیت­ها به برنامه­های عملیاتی یاری رسان سازمان­ها در دستیابی هرچه سریع­تر به اهداف و آرمان خود می­باشد. کارت امتیاز متوازن با هم جهت نمودن فعالیت­ها در سطوح مختلف سازمان امکان دستیابی به اهداف سازمانی را میسر می­سازد. این مدل به­دنبال پاسخگویی بدین موضوع است که اساسا چه کارهایی باید انجام شود و چه شاخص­هایی می­بایست مورد ارزیابی قرار گیرد تا سازمان بتواند در چارچوبی نظام­مند با کمترین هزینه و در کمترین زمان ممکن به اهداف ، آرمان­ و ماموریت­های خود دست یابد.

بهبود فرآیندها (مهندسی مجدد فرآیندها)

مهندسی مجدد فرآیندها بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه­ای فرایندها برای دستیابی به بهبود و ارتقا در معیارهایی نظیر سرعت، کیفیت، هزینه­ و رضایت مشتری و ارباب رجوع است. اولین قدم برای شروع مهندسی فرآیندها شناخت سیستم و عوامل محدود کننده آن است.

طرح های  بهبود مبتنی بر مهندسی مجدد فرآیند ها غالبا طی مراحل زیر به اجرا گذاشته می شوند:

  • شناسایی اهداف و استراتژی های سازمان
  • شناسایی فرایندها و تفکیک آن­ها
  • طراحی و اصلاح فرآیندها در جهت دستیابی به اهداف و آرمان های سازمان
  • شناسایی و تعیین مالکین ، راهبران ، مشتریان و سایر ذینفعان سازمان
  • برگزیدن معیارهای ارزیابی برای هر فرایند منطبق با راهبردهای سازمان
  • طراحی و استقرار نظام مدیریت فرآیندها جهت پایش منظم و به روز رسانی فرآیندها

چرخه ی مدیریت بهره وری

بهره ­وری توانایی یک سیستم برای ایجاد ارزش است. با توجه به محدودیت منابع و  نامحدود بودن نیازهای انسانی، افزایش جمعیت و رقابت شدید، بهبود بهره­وری نه یک انتخاب بلکه ضرورت است. ارتقای بهره­وری معلول ترکیبی از عوامل گوناگون است و هریک به نوبه ­ی خود تاثبر لازم را دارد.

چرخه­ی مدیریت بهره­وری روشی برای اندازه گیری و بهبود بهره­وری در سازمان­ها و شرکت­ها می­باشد که طی چهار مرحله­ی زیر:

  • سنجش و اندازه­گیری
  • ارزیابی
  • برنامه­ریزی
  • بهبود

به اجرا گذاشته می شود.

تجارب نشان داده است که تنها اکتفا به تعاریف و معانی بهره­وری کافی نیست، اغلب سازمان­ ها و شرکت ­ها در مورد بهره ­وری، فواید آن و چگونگی افزایش آن آگاهی دارند ولی دارای مشکلات زیادی در زمینه­ی افزایش بهره ­وری هستند. با اجرای دقیق چرخه­  مدیریت بهره­ وری می­توان دانسته­ ها را به عمل تبدبل کرد.

الگوبرداری ( Benchmarking )

ب

جستجو برای یافتن بهترین تجربیات صنعت و یا خدمات برای رسیدن به بالاترین سطح عملکرد یا مقایسه­ و ارزیابی خود با دیگران به منظور کشف تجربیات برتر  آن­ها و جبران فاصله­ی موجود است.

مدل­های مختلفی برای الگوبرداری وجود دارد که مهم­ترین آن­ها عبارتند از :

  1. الگوبرداری بر مبنای فرایندها
  2. الگوبرداری بر مبنای نتایج

اصولا فرایند کار در الگوبرداری به فرهنگ و شرایط هر محیط وابسته است، اما بطور کلی در هر شرایط 5 مرحله به شرح زیر حاکمند:

  • برنامه­ریزی
  • جستجو و بررسی
  • مشاهده
  • تجزیه و تحلیل
  • تطبیق

مدیریت ارتباط با مشتری (Customer Relationship Management )

مدیریت ارتباط با مشتری راهبردی برای کسب آگاهی بیشتر در مورد نیازها، انتظارات و رفتار مشتریان است. اهداف مدیریت ارتباط با مشتری، توانمندسازی سازمان به­منظور ارائه­ی خدمات بهتر به مشتریان از طریق جمع­آوری و پردازش اطلاعات و معرفی فرایندهای قابل اطمینان خدمات است و سعی بر یک پارچه سازی فرایندهای متعدد خدمات به مشتری در درون سازمان دارد.

با پیاده­سازی این سیستم، مشتریان فعلی حفظ و به ارتباط بیشتر با سازمان ترغیب می­شوند. این سیستم شرکت را به سمت سازمانی هوشمند و دانش محور سوق می­دهد.

مراحل پیاده­سازی سیستم ارتباط با مشتری :

در اولین مرحله پایگاه اطلاعاتی بر مبنای اطلاعات و داده­های مشتریان تهیه می­شود. سپس اطلاعات جمع­آوری شده در پایگاه اطلاعاتی بر مبنای تکنیک­های مختلف تحلیل می­شوند. پس از تحلیل اطلاعات، مشتریان هدف بر اساس معیارهایی مانند سودآوری، تعداد و … انتخاب می­شوند. در مرحله­ی بعد برای مشتریان هدف روش بازاریابی مناسب طراحی می­شود. در نهایت با استفاده از اطلاعات مراحل قبل با مشتریان ارتباط برقرار شده و پس از اجرای بازاریابی نتایج حاصله مورد کنترل و ارزیابی قرار می­گیرد.

شبیه سازی( Simulation)

فرایند طراحی مدلی فیزیکی یا نرم­ افزاری از سیستم واقعی و انجام آزمایش ­هایی با این مدل با هدف پی بردن به رفتار سیستم در دراز مدت و ارزیابی راهبردهای (استراتژی) گوناگون برای عملیات سیستم است.

زمانی از شبیه­ سازی برای مطالعه­ ی سیستم استفاده می­شود که روش­های تحلیلی به علت پیچیدگی مدل­ها یا نیاز به ارائه واقعی­ تر رفتار سیستم غیرعملی است. امروزه نرم افزارهای مختلفی برای شبیه­ سازی سیستم­ها بوجود آمده ­اند.

مهندسی ارزش (Value Engineering )

مجموعه تکنیک­ها و روش­هایی است که با نگرش سیستمی عملکردهای اصلی و فرعی یک محصول را شناسایی کرده و ارزش هر عملکرد را مورد تجزیه و تحلیل قرار می­دهد. از آن­جا که محدودیت منابع امکان دستیابی به تمام نیازهای مشتری را غیرممکن می­سازد، این رویکرد نیازهایی که برای مشتری ارزش بیشتری داشته را شناسایی و بهترین راه برای دستیابی به آن­ها را مشخص می­کند، در حقیقت وظیفه­ی مهندسی ارزش بازنگری خلاق و سازمان­یافته­ی ارزش­ها (Value ) و هزینه­ها (Cost ) به­منظور بیشینه کردن شاخص ارزش (Function/Cost ) بدون کاهش کیفیت محصول است. مراحل مهندسی ارزش به قرار زیر است:

  • روش تحلیل عملکرد سیستم (Function Analysis System Technology )
  • رتبه­بندی عملکردها
  • تحلیل هزینه­ی عملکرد
  • ماتریس هزینه­ی عملکرد

مطالعات امکان سنجی فنی و اقتصادی (Feasibility Study)

هزاران طرح متوقف در سطح کشور نشان از عدم توجه کافی به مقوله ارزیابی فنی و اقتصادی طرح­ها قبل از اقدام به عملیات نصب و راه اندازی دارد. عدم توجه کافی به مطالعات بازار، عدم درک صحیح از سطح تکنولوژی­های موجود و روند تغییرات آن، عدم برآورد دقیق در میزان سرمایه­گذاری اولیه و سرمایه در گردش مورد نیاز و سایر عوامل حیاتی در پی­ریزی واحدهای صنعتی و خدماتی موجب راکد ماندن میلیارد­ها ریال سرمایه­های کشور گردیده است . انجام هزینه­های اولیه بر روی مطالعات پیشنیاز هر طرح اقتصادی موجب کاهش هزینه­های گزافی در آینده خوهد بود. برخی از مراحل انجام مطالعات فنی و اقتصادی طرح­ها به شرح ذیل می­باشد .

  • مطالعات بازار ( حجم ،نوع ، گستردگی و ……..)
  • انتخاب محصول
  • بررسی­های اقتصادی ( میزان سرمایه­گذاری اولیه، میزان سرمایه در گردش مورد نیاز ، نرخ بازگشت سرمایه
  • بررسی­های مکان­یابی
  • طراحی چیدمان

ارزیابی عملکرد سازمان

به فرایند سنجش جامع عملکرد و در قالب عباراتی نظیر کارایی، اثربخشی، توانمندسازی قابلیت پاسخگویی در چارچوب اصول و مفاهیم برای تحقق اهداف و وظایف سازمانی  ساختاری، برنامه­ای و توسعه­ی بلندمدت سازمان ارزیابی عملکرد سازمان اتلاق می­شود.

ارزیابی می­تواند بر اساس نحوه­ی نگاه به این مقوله، به دو نوع کلی طبقه­بندی گردد که عبارتند از:

  • آینده­نگر
  • گذشته­نگر

الگوهای ارزیابی عملکرد مختلفی وجود دارند که می­توان به تعدادی اشاره کرد:

  • الگوی ارزیابی بهره­وری جمعی سازمان با مدل تحلیل پوششی داده­ها
  • الگوی بنچ مارکینگ
  • الگوی فرایند تحلیل سلسله مراتبی

نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر (TPM )

فرايندي است كه با ساماندهي و مشاركت كليه كاركنان دفتري و كارگاهي در گروه هاي كوچك، دستيابي به تجهيزاتي با بالاترين بازده كاري و محيط كاري ايمن و سالم را تضمين مينمايد .

TPM به عنوان يك فرآيند جامع نيازمند بكارگيري تمامي افراد سازمان و مشاركت آنها در طراحي و پياده سازي است و همانند تمامي فرآيندهاي عمومي و پشتيباني كننده فرهنگ بهبود مستمر، نيازمند پشتيباني و مشاركت همه جانبه مديريت سازمان ، ارائه آموزش هاي لازم به كاركنان و جلب مشاركت و انگيزش آنان است .

آنچه كه در بالا ذكر شد نيازمند ارائه تعاريفي جديد از واژگاني است كه در اين مقوله به كرات مورد استفاده قرار خواهند گرفت اين تعاريف و مفاهيم جديد عبارتند از :

نگهداري و تعميرات  : ارتقاء به شرايطي مطلوب تر

بهره ور: بدون هيچ گونه اتلاف فعاليت

جامع : همه كس،همه جا و همه تجهيزات

سیستم پیشنهادات (Suggestion System )

فکر خلاق کارکنان پشتوانه­ی رشد و شکوفایی هر سازمان است. نظام پیشنهادات یکی از ابزارهای مدیریت مشارکتی در جهت کیفیت­بخشی به خدمات قابل ارائه از سوی سازمان­ها با بهره­گیری از افکار کارکنان و ارباب­رجوع و کلیه افرادی که به­عنوان مشتریان داخلی و خارجی سازمان محسوب می­شود، می­باشد. هدف از طراحی این نظام ایجاد فضای سالم و مناسب برای مشارکت کلیه­ی کارکنان، ایجاد انگیزش در کارکنان، ایجاد زمینه برای شناسایی فرصت های بهبود و پیاده سازی بهبود توسط خود کارکنان است .

مدیریت منابع انسانی

هرچند مدیریت منابع انسانی خود از کارکردهای مهم مدیریت است و عبارت­هائی حول ” منابع انسانی به­عنوان مهمترین دارایی­های سازمان­ها” به کرات از سوی مدیران مطرح میشود، اما در بررسی­های عارضه­یابی متعددی مشاهده می­شود که از دید مدیران و نخبگان شرکت­ها، مشکلات سازمان­ها حول شرایط اقتصادی بازار محصول/ مواد، کمبود نقدینگی و امکانات سخت افزاری متمرکز است. در حالی که نظریه­پردازان نوین حوزه­های کسب و کار معتقدند میدان اصلی نبرد در شرایط نوین جهانی، صحنه رقابت برای جذب و حفظ نیروهای انسانی کارآمد، خلاق و منعطف با مهارت­های چند گانه است. مدیریت منابع انسانی پاسخگوئی به چالش­های جاری و آتی سازمان در حوزه منابع انسانی در چارچوب برنامه­ های راهبردی سازمان و عوامل دیگر از قبیل فرهنگ سازمانی و چرخه عمر سازمان را به عهده دارد.

مهمترین کارکردهای مدیریت منابع انسانی که در ترسیم چارچوب کاری  و تدوین راهبردها و خط مشی­های اجرایی نقشی حیاتی دارند عبارتند از:

  • برنامه ریزی تامین منابع انسانی
  • جذب و گزینش منابع انسانی
  • نظام های پرداخت حقوق و دستمزد
  • نظام های انگیزش کارکنان
  • ارزیابی عملکرد کارکنان
  • توسعه، تعلیم و پرورش کارکنان

نظام آراستگی و ساماندهی محیط کار (5S )

به­عنوان موثرترین رهیافت و ستونی استوار در ساختمان عملیات اصلاحی و بهبود بهره­وری شناخته شده است که با اجرای این اصول در منابع و سازمان­های مختلف تجاری، صنعتی و خدماتی موجب افزایش بهره­وری، استفاده­ی بهینه از سرمایه­ی انسانی و زمان انجام کار، افزایش کارایی و در نهایت سوددهی بیشتر سازمان می­شود. به­عبارت دیگر ساماندهی محیط کار، سنگ زیربنای حذف اتلافات، بهبود کیفیت و افزایش کارایی و روحیه جمعی است.

کایزن (بهبود مستمر) Kaizen

فلسفه کایزن بر  ایجاد بهبود و اصلاح پیوسته و مداوم در مقابل تغییرات تدریجی و انفجاری در سازمان ها استوار است .هرنوع  بهبود یا اصلاح به­شرط آنکه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره­وری را در سازمان به ارمغان خواهد آورد.

در نگاه کایزنی برای تحقق بهبود تدریجی و مستمر در سازمان­ها باید سه اقدام اساسی زیر صورت گیرد:

  • حذف اتلافات
  • چرخه PDCA
  • مشتری گرایی
  • ساماندهی محیط کار

گسترش عملکرد کیفیت ( QFD )

یکی از روش­های نوین مهندسی کیفیت است. این رویکرد از مطالعه­ی بازار و شناسایی مشتریان محصول شروع شده و در فرایند بررسی و تحلیل خود، ضمن شناسایی خواسته­ها و نیازمندی­های مشتریان سعی در لحاظ نمودن آن­ها در تمامی مراحل طراحی و تولید را د ارد. به­عبارتی دیگر فلسفه­ی اصلی استفاده از QFD اعمال و لحاظ نمودن خواسته­های کیفی مشتری در مراحل مختلف تکوین محصول می­باشد. توسعه­ و ایجاد یک زبان مشترک بین واحدهای مختلف سازمان از جمله منافع آن است.

QFD شامل گام­های زیر است:

  • تبدیل نیازهای مشتری به نیازمندی­های طراحی یا مهندسی
  • تبدیل نیازمندی­های طراحی یا مهندسی به ویژگی­های قطعه یا محصول
  • تبدیل ویژگی­های قطعه یا محصول به عملیات ساخت و تولید
  • تبدیل عملیات ساخت و تولید به عملیات خاص و کنترل­های آن­

سیستم مدیریت پروژه ( Project Management)

لازمه­ی موفقیت هر پروژه دسترسی توامان به هر سه عامل زمان، هزینه و کیفیت معین است. خارج شدن هر یک از سه عامل مذکور از حدود تعیین شده می­تواند به انجام پروژه­ای ناموفق و غیراقتصادی منجر شود. در این راه از سه عامل زیر می­توان بهره گرفت: تعیین وضعیت واقعی پروژه، مقایسه وضعیت واقعی پروژه با برنامه­ و در نظر گرفتن اقدام اصلاحی. مدیریت پروژه در اجرای ماموریت خود از دوبازوی قدرتمند برنامه­ریزی و کنترل بهره می­گیرد.

برنامه­ریزی شامل اقداماتی است که با انجام آن می­توان فعالیت­های پروژه و روابط میان آن­ها را شناخت و زمان، منابع مورد نیاز و هزینه­ی اجرای آن­ها و کیفیت نتایج و محصولات پروژه را پیش­بینی، برآورد و اصلاح کرد.

کنترل و نظارت در مفهوم کلی آن مقایسه و ارزیابی پیش­بینی­ها با عملکرد و شناخت علل انحراف میان آن­ها است. عملیاتی کردن فعالیت­های برنامه­ریزی و کنترل نیازمند استقرار نظام مدیریت متناسب با حجم و نوع فعالیت­های هر پروژه می­باشد.

سیستم مدیریت پروژه ( Project Management)

لازمه­ی موفقیت هر پروژه دسترسی توامان به هر سه عامل زمان، هزینه و کیفیت معین است. خارج شدن هر یک از سه عامل مذکور از حدود تعیین شده می­تواند به انجام پروژه­ای ناموفق و غیراقتصادی منجر شود. در این راه از سه عامل زیر می­توان بهره گرفت: تعیین وضعیت واقعی پروژه، مقایسه وضعیت واقعی پروژه با برنامه­ و در نظر گرفتن اقدام اصلاحی. مدیریت پروژه در اجرای ماموریت خود از دوبازوی قدرتمند برنامه­ریزی و کنترل بهره می­گیرد.

برنامه­ریزی شامل اقداماتی است که با انجام آن می­توان فعالیت­های پروژه و روابط میان آن­ها را شناخت و زمان، منابع مورد نیاز و هزینه­ی اجرای آن­ها و کیفیت نتایج و محصولات پروژه را پیش­بینی، برآورد و اصلاح کرد.

کنترل و نظارت در مفهوم کلی آن مقایسه و ارزیابی پیش­بینی­ها با عملکرد و شناخت علل انحراف میان آن­ها است. عملیاتی کردن فعالیت­های برنامه­ریزی و کنترل نیازمند استقرار نظام مدیریت متناسب با حجم و نوع فعالیت­های هر پروژه می­باشد.

مدیریت ناب (LEAN MANAGEMENT)

مدیریت ناب مجموعه ای از رویکردها، مدل ها و  ابزارها برای ارتقاء سطح توانمندی ها و حداکثرسازی کارآئی منابع و امکانات و اثربخشی فعالیتهای آن سازمان و مجموعه کاری است. این رویکرد با تمرکز بر جریان ارزش از دیدگاه مشتری (داخلی و خارجی) دو رویکرد اساسی را برای توانمندسازی سازمان در غالب رویکرد هموارسازی جریان کار و رویکرد حذف اتلافات به کار میگیرد. این رویکرد نقش مدیریت و سرپرستی را به سطح واقعی رهبری سازمانی ارتقاء میدهد و مشتری گرایی واقعی را به کانون مرکزی توجه و هدف فعالیتهای سازمان تبدیل میکند. هرچند تجربیات نخستین این رویکرد مبتنی بر تجربه سیستم تولیدی شرکت تویوتا استوار بوده اما اکنون این رویکرد در بخش های مهم صنعتی و خدماتی و بخش عمومی به کار گرفته شده و به ابزار مهمی برای ارتقا سازمان ها و شرکتها در سطوح مختلف و زیربخشهای گوناگون تبدیل شده است.

اصول ناب بودن عبارتند از :

  • شناسایی جریان ارزش از دیدگاه مشتری نهائی
  • شناسایی جریان ارزش و حذف اتلافات غیرضروری
  • هموار سازی جریان ارزش
  • پیاده سازی سیستم کششی
  • تعهد به کمال و بهبود پیوسته

سیستم طبقه بندی وکدینگ

یکی از زیر سیستم­های اساسی پیش­پردازنده­ی مدیریت موجودی و اطلاعات است. این سیستم با ایجاد شناسه/شناسه­های فشرده ضمن تسریع و تثبیت جریان مناسب اطلاعات، به شکل­گیری زبان مشترک بین کارکردهای متفاوت سازمانی منجر می­شود. سیستم کدینگ با استفاده از ساختار منسجمی از طبقه­بندی موضوعی به استناد ویژگی­های سازمانی و کارکرد موجودی­ها در سطح سازمان شکل می­گیرد، طراحی و استقرار نظام­های طبقه­بندی و کد گذاری موجودی­ها حداقل منافع زیر را برای سازمان­ها به­همراه خواهد داشت :

  • شناسایی و یکسان­سازی نام و کد هر قلم کالا
  • جلوگیری از نگهداری کالاها و اطلاعات آن­ها در محل­هایی متعدد و در نتیجه کاهش سطح نگهداری موجودی­های انبار
  • تسهیل مدیریت برنامه­ریزی وکنترل

استاندارد مدیریت کیفیت ISO 9000

استمرار موفقيت هر سازمان در جهان رقابتي امروز وابسته به كيفيت  برتر از رقيب يا رقيبان مي‎باشد .با تغيير نگرش نسبت به مقوله كيفيت و انضمام  مفاهيمي  چون قيمت ، نحوه توزيع، نوآوري و بهبود، مدیریت ریسک و دانش سازمانی  به اين مقوله، ديگر نمي‎توان تنها در سايه بازرسي و كنترل نسبت به كيفيت محصول تضمين لازم را كسب نمود .

در سال 1987 کمیته­ی فنی سازمان بین­المللی استاندارد، استاندارد سری ISO 9000 را همراه با واژه­نامه­ی کیفیت (ISO 8402 ) به منظور ایجاد استانداردی جهت سیستم مدیریت کیفیت تدوین و منتشر کرد.

رعایت این استانداردها در محیطی پویا و متعهد به بهبود مستمر،  تضمین­کننده­ی تولید محصول یا خدمات با کیفیت می­باشند. سری استانداردهای ISO 9000 مجموعه­ای از استاندارد راهنما و الگوی اجرایی برای سیستم­های کیفیت هستند. مراحل پیاده سازی نظام مدیریت کیفیت ISO 9000 به شرح زیر می باشد.

  • آموزش مفاهیم
  • شناسایی شکاف های عملیاتی موجود در سطح سازمان با الزامات استاندارد
  • برنامه ریزی و رفع شکاف های موجود
  • انجام ممیزی های داخلی و خارجی و اخذ گواهینامه استاندارد

استاندارد مدیریت فعالیتهای زیست محیطی ISO 14000

سری استانداردهای 14000 شامل خانواده­ای از استانداردهای بین­المللی در رابطه با سیستم­های زیست­محیطی بوده که در سال 1996 میلادی توسط کمیته­ی فنی 207 سازمان جهانی ایزو بوجود آمده­اند. این سیستم­ها بخشی از الزامات مدیریتی که همان ساختار سازمانی، منابع لازم جهت انجام برنامه­ریزی و طرح­ریزی فعالیت­ها، تشریح مسئولیت­ها، معین نمودن روش­ها و نحوه­ی اجرای کار در راستای حفظ محیط زیست است، را شامل می­شود.

استاندارد مذکور تضمین کیفیت محصول و ارئه­ی خدمات را به لحاظ هماهنگی با الزامات زیست­محیطی و حفظ آن بیان می­نمایدو مراحل پیاده سازی آن مشابه با مراحل پیاده سازی استانداردهای ISO9000      می باشد .

سیستم ایمنی و بهداشت شغلی OHSAS 18001

با انتقال تولید از کارگاه­های کوچک به موسسات بزرگ، موضوع حفاظت از سلامت نیروی کار از حالت فردی خارج و شکل عمومی­تری به خود گرفت. امروزه کمتر مدیری را می­توان یافت که از پیامدهای نا امنی در محیط خود آگاه نباشد، به­همین دلیل اهمیت مدیریت ایمنی در دستیابی به کارایی سازمان به­طور فزاینده­ای مورد توجه قرار گرفته است و می­توان گفت که علت اصلی پیدایش سیستم­های مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی ایجاد راهی برای رعایت مقررات اجباری است که روزبه­روز سخت­گیرانه­تر می­شود.

هدف از استقرار سیستم ایمنی و بهداشت شغلی OHSAS 18001 بهبود عملکرد سازمان در زمینه­ی ایمنی و بهداشت شغل است. ویژگی­های مندرج در این استاندارد همگی بر این پایه استوارند که سازمان با بررسی ارزیابی و بازنگری مداوم سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی خود، فرصت­های بهبود را شناسایی کرده و آن­ها را به­کار گیرد.